دیدارهای باقیمانده 2 تیم در این فصل میتواند نشانههای روشنی را درخصوص نتیجه نهایی به دست بدهد و بگوید
کدامیک ماندگاری بیشتری دارند و در عین حال از ادامه پیچیدگیها بگوید و وضعیت موجود را کلافی سردرگم جلوه بدهد.
در 4 هفته پایانی لیگ، استقلال تهران با ملوان در تهران، با فولاد در خوزستان، با سایپا در تهران و با پیام در مشهد مسابقه
خواهد داد و این البته برنامه بسیار سختی است زیرا تیم مجید جلالی حتی سابقه پیروزی بر آبیها در تهران را دارد و پیام
اگر تا هفته آخر امیدی برای بقا در لیگ و فرار از سقوط داشته باشد، دیدار سختی را برای آبیها فراهم میآورد و همه
میدانند سایپا از زمان روی کار آمدن محمد مایلیکهن چقدر فرق کرده است.
عصبیتها و نگرانیها
اما ذوبآهن هم جان به لب خواهد شد؛ زیرا به ترتیب با پیام محتاج امتیاز در اصفهان، برق تشنه امتیاز در شیراز،
ملوان در اصفهان و فولاد در اهواز روبهرو خواهد شد. شاید عدهای بگویند کار ذوبیها قدری آسانتر است؛ اما هم
توانایی و انگیزه تمامی حریفان بالاست و هم حالات عصبی و نگرانیهای تیمهای پیشتاز به حدی میرسد که هر
مسابقهای را برایشان بسیار دشوار میکند.
نمونه استقلال، درس خوبی برای ذوب آهن برای سرمشق قرار دادن آن است؛ زیرا استقلال تا پیش از هفته بیست
و پنجم در لیگ جولان میداد و در هر بازی 3 تا 5 گل میزد و مثل توده برفی میماند که از بالا به سمت پایین در
حال حرکت است و به تبع آن هر دقیقه بزرگتر و برای افراد مستقر در مسیر حرکت خود کشندهتر میشود اما پس از آن فقط یک برد داشته و آن هم با نتیجه خفیف صفر یک در تهران در برابر پاس همدان و شکست یک 4 آبیها در شیراز در برابر مقاومت سپاسی به این زودیها از یاد نمیرود.
از آگاهی و هوشیاری منصور ابراهیمزاده حرفهای زیادی زده شده و او با رساندن تیم ظاهرا ناامید ذوب آهن به نقاط صدر جدول لیگ صحت فرضیه فوق و صلاحیتش را از هر جهت به اثبات رسانده است؛ اما اگر تصور او این است که از تشنجها و لرزشهایی مثل آن چه اخیرا دامان استقلال را گرفته است، مبرا خواهد ماند، اشتباه بزرگی کرده است.
دو تیم ستودنی
به لحاظ فنی باید هر دو تیم را تحسین کرد. یکی (استقلال) تا پیش از بحران اخیرش سریع، فنی و تهاجمی کار میکرد و بازی زیبا و پر گل از اهدافش بودکه محصول آن خلق یک رکورد جدید گلزنی در لیگ است. 65 گل زده از شادابی و طراوت تیمی میگوید که هر چند خط دفاعیاش هنوز لنگ میزند؛ اما گاهی مثل آتش به جان حریفان خود افتاده و روحیه و اعتبار تازهای برای کل لیگ بوده است.
امیر قلعهنویی طراح اصلی این به پا خیزی مجدد از هر فرصتی برای ابراز نارضایتیاش بابت گرفته شدن پست سرمربیگری تیم ملی از خود سود جسته است. اما اگر این عیب او و تاکیدش برانداختن اشتباههای بزرگ خود در زمینه برخی تعویضها به گردن شاگردانش و تاکید بر قصورهای فردی آنها را نادیده بگیریم، یک بار دیگر ثابت کرده است که راه کسب نتیجه در لیگ را بسیار خوب میشناسد.
از یک دیدگاه میتوان منصور ابراهیمزاده و تیم وی را از آبیها هم موفقتر دانست؛ زیرا او تیمی را به این درجات رسانده است که اصلا به اندازه استقلال پرمهره نبوده و در ابتدای فصل نام و اوصاف بسیاری از نفرات زحمتکش و موثر آن برای مردم ناشناخته بود. ابراهیمزاده تیمی یکدست و هدفمند را ساخته است که میداند چه میخواهد و اصولی و حساب شده و منسجم بازی میکند.
نه از امتیازات و سرمایههای انسانی تیمی مثل استقلال بهرهمند است و نه خیل تماشاگران و حمایتهای غیرمحسوس را پشت سر خود دارد و با این وجود با حساب و کتاب کار کرده و تیمی را تحویل داده که به لحاظ بازی گروهی و تیم بودن از بهترینهای چند ساله اخیر است.
این تیم حتی در صورت دوم ماندن در جدول لیگ و واگذاری عنوان قهرمانی میتواند تحسین شود و پدیده فصل و یک نوع قهرمان واقعی برای این مسابقات شمرده شود.رقابت 2 تیم فوق در یک ماه پایانی لیگ به فوتبال ما اعتبار میبخشد.